برای گاهی شادی، گاهی غم

آخرین مطالب

دست دعایی که گم شد

پنجشنبه, ۱۱ بهمن ۱۳۹۷، ۱۱:۴۸ ب.ظ

طرح اولیه کار را فرستادم آن هم درست راس ساعت چهاری که وعده کرده بودم و حالا باید منتظر بنشینم ببینم که تایید میشود یا نه، امشب را به خودم استراحت داده ام تا فردا فاز ترجمه و مابقی کارها را پی بگیرم. صبح ها را با جان کندن از خواب بلند میشوم و شب ها تا دیر وقت بیدارم و این همه خلاف آن چیزیست که چندین ماه برایش زحمت کشیدم تا به روتین ثابت برسم. وا داده ام و مانده ام برای بیرون رفت از اوضاع باید چه کنم، امروز دمادم غروب خیلی اتفاقی یاد عنایت ده سال پیش آقا امام جواد بر زندگیم افتادم و دلم برای خودی که تا توی هر گردنه کم مآورد دست به دامن خوبان بود تنگ شد... با خود این روزها غریبه ام غریبه.

پ.ن. بیا و یک شب مرا به خواب پروانه ها ببر.

۹۷/۱۱/۱۱ موافقین ۰ مخالفین ۰
.. Mary

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی